بازدید امروز : 253
بازدید دیروز : 159
به نام خدا
هشدار!! نسبت به قانونی شدن طرح صهیونیستی اگروتروریسم در خلال تصویب لایحه برنامه ششم توسعه کشور .
« خود اروپاییها ورود محصولات تراریخته را محدود کردند!!.»آیا ورود این برنامه ها به کشور مشکوک نیست ؟
مواد غذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اطلاق میشود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود میآید؛ گرچه این محصولات دانشبنیان میتواند از محسناتی مانند پرمحصولی، و مقاومت نسبت به آفات بهرهمند باشد، اما مشکلات متعددی نیز برای چرخه طبیعی اکوسیستمها و سلامتی انسانها به وجود میآورند؛ چرخهای که طی هزاران سال گذشته، به روال طبیعی خود ادامه داده و توسط انسان کمتر دستکاری شده است. این موارد چنان مضر است که میتواند بهعنوان یک «سلاح» تمامعیار علیه ملتها، و حتی برای «عقیم سازی نسلها» مورد استفاده قرار گیرد، اما دانشمحور بودن این محصولات، و مزایای توصیفی آن بهبهانه توسعه فناوریهای نو سبب شده که مسئولین کشور ما بدون در نظر گرفتن معایب این محصولات، تولید تجاری آن را در لایحه برنامه ششم توسعه بگنجانند. گفتگوی حاضر با دکتر آزاد عمرانی عضو هیأت رئیسه انجمن ارگانیک ایران انجام شده :
معرفی، و تاریخچه محصولات تراریخته
با سلام خدمت شما و با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید؛ لطفاً برای آغاز بحث معرفی و تاریخچهای از محصولات تراریخته بفرمایید.
بنده هم متقابلاً خدمت شما سلام عرض میکنم؛ و ممنونم از فرصت این گفتگو؛ اگر بخواهیم یک تعریفی داشته باشیم، محصولات دستکاری شده ژنتیکی یا دستکاری شده ژنتیکی مشتمل است بر هر نوع انتقال ژن بهصورت بینگونهای و یا درونگونهای بهکمک ابزار مهندسی ژنتیک که موجب ایجاد یک یا چند صفت جدید و یا ویرایش یک یا چند صفت شود. رونمایی از این محصولات به سال 1982 میلادی برمیگردد؛ در این سال اولین «موش دستکاری شده ژنتیکی» بهصورت آزمایشگاهی تولید شد؛ اما حوزه این دانش به تولید محصولات کشاورزی تراریخته نیز کشیده شد و تولید انبوه ذرت، پنبه، سویا و کلزای دستکاری شده ژنتیکی در دستور کار قرار گرفت؛ برای مثال اولین تولید تجاری محصولات کشاورزی دستکاری شده ژنتیکی در سال 1986، توسط آمریکا و فرانسه و بهواسطه تولید «تنباکوی مقاوم به علفکش» بود؛ و در سال 1996 کمپانی «مونسانتو» به تولید انبوه و تجاری سویای مقاوم به علفکش گلایفوسیت (راندآپ) دست زد.
تاکنون تعداد ژنهای ثبتشده تجاری محصولات دستکاری شده ژنتیک از مرز 1500 مورد گذشته است. این دستکاری در طبیعت میتواند لطمات جبران ناپذیری وارد کند؛ دانشمندان حوزه اخلاق زیستی معتقدند فرایندی را که در طبیعت هرگز اتفاق نمیافتد نباید در آزمایشگاه انجام دهیم؛ مثلاً هیچگاه در طبیعت یک ماهی با گوجهفرنگی یا ذرت جفتگیری نمیکند!
راهیابی این محصولات به ایران
این مقوله چهزمانی به ایران راه پیدا کرد؟
اواخر دهه هفتاد شمسی، مصادف با ورود محققان ایرانی به تحقیقات مهندسی ژنتیک است. در سال 1378 برنج دستکاری شده ژنتیک با ژن مقاوم نسبت به آفت کرم ساقهخوار در کشور تولید شد. در سالهای بعد نیز این روند ادامه پیدا کرد؛ و متناسب با ارتقای دانش بیوتکنولوژی، مؤسسات تحقیقاتی کشور نیز تجهیز شدند، خصوصاً طی سالهای 1380 الی 1383 بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی کشاورزی و پزشکی کشور به تجهیزات پیشرفته بیولوژی مولکولی مجهز شدند. این سالها، مقارن با همان زمانی است که زمزمه وجود تراریختگی در مواد غذایی وارداتی (بهخصوص روغن آرژانتینی) مطرح شد؛ گرچه با کمال تأسف، علیرغم اینکه ما ابزارهای تشخیصی مناسبی در اختیار داشتیم و چند پایاننامه دانشجویی نیز در این زمینه صورت گرفت، اما برای تشخیص و برچسب گذاری این محصولات، اقدام مؤثری از سوی مسئولان انجام نشد.
متأسفانه در کشور ما خصوصاً در تولید روغن خوراکی، در سطح گستردهای از این محصولات دستکاری شده استفاده شده، و نادانسته این محصولات را وارد چرخه غذایی مردم کردهایم.
نهخیر؛ بنده قبول ندارم که این کار نادانسته صورت گرفته باشد، چطور است که طرفداران محصولات تراریخته و بازرگانانی که سودهای کلان از ورود این محصولات به بازار میبرند، برای توجیه و تأکید بر لزوم تولید این محصولات در داخل کشور، آمار چند میلیارد دلاری واردات محصولات دستکاری شده ژنتیکی را اعلام میکنند؛ اما سالها ساکت بودهاند؛ و هیچ تلاشی برای آگاه سازی مردم و برچسب زدن به این محصولات انجام ندادهاند؟
اولاً زیرساختهای لازم، هم بهلحاظ تجهیزات و هم نیروی انسانی متخصص، جهت تشخیص محصولات تراریخته را در آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشورمان داریم؛ ثانیاً چرا طی این سالها علیرغم سخن پراکنیها، عزم کافی در دولتها، جهت ارزیابی جامع، درست و بیطرفانه نسبت به بررسی اثرات زیستمحیطی و سلامتی محصولات دستکاری شده در ایران وجود نداشته است؟
واقعیت جهانی درمورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی این است که با گذشت بیش از 20 سال از تولید تجاری این محصولات، انحصار بذرهای استراتژیک تراریخته همچنان در دست شرکت بزرگ آمریکایی «مونسانتو» قرار دارد؛ این کمپانی و شرکتهای اقماری آن حدود 80 درصد از تولید بذرهای ژنتیکی دنیا را در اختیار دارد، و با استراتژی حسابشده وارد کشورها میشود؛ بنابراین نمیتوانیم بپذیریم که بروز این اشکالات نادانسته بوده است.
البته ممکن است برخی از افراد در درون دولتهای ما، بهصورت ناآگاهانه تحت تأثیر این کمپانیها قرار گرفته باشند؛ اما نفرات اصلی به هیچ وجه ناآگاه نیستند؛ دولتیها، ممکن است بهچشم یک دانش و فناوری پیشرفته به این علم نگاه کنند؛ و به همین دلیل برای اینکه خدمتی هم بکنند، افزایش اعتبارات، تجهیز کردن مراکز و حمایت از طرحهای پژوهشگران این عرصه را در اولویت قرار بدهند؛ بدون اطلاع از نیت شوم اربابان این صنعت و مشکلات و مخاطراتی که ممکن است برای مردم داشته باشد.
تصویر دیوید راکفلر صهیونیست
تولید این محصولات عمدتاً تحت لوای آمریکا و با پوشش بنیادهای خیریه صورت میگیرد
آیا دولت آمریکا هم در این کمپانیها سهیم است؟
کمپانی «مونسانتو» از یک حفاظ امنیتی و تجاری از جانب دولت آمریکا برخوردار است؛ چرا که طبق قانون تجارت جهانی، اگر هر مجموعهای بدون پرداخت حق امتیاز این کمپانی، اقدام به کشت و تولید این محصولات نماید، مجرم شناخته میشود؛ و باید غرامت پرداخت کند؛ در غیر اینصورت با دولت آمریکا طرف خواهد بود؛ به این ترتیب و با توجه به حمایت دولت آمریکا از حق مالکیت معنوی این کمپانیها، سهم دولت آمریکا در فروش آنها بین 1.2 تا 1.5 درصد است.
بهانه موافقان محصولات تراریخته، عمدتاً دو چیز است؛ اول اینکه از این دانش بهعنوان یک فناوری پیشرفته دفاع میکنند؛ و مخالفان را با نام مخالفت با دانش یا دانش هراسی به حاشیه میرانند؛ و ثانیاً بحث امنیت غذایی جهانی را مطرح میکنند. ممکن است در مورد روشها و ترفندهای مختلف نفوذ در ساختار قدرت و درون سیستمهای دولتی توضیح بفرمایید؟
این کمپانیها بیشتر از طریق مجموعههای ظاهراً خیریه و عام المنفعه، مانند بنیاد صهیونیستی راکفلر، و در قالب طرحهای مشترک تحقیقاتی و بورس تحصیلی، نخبگان کشورهای هدف را تحت حمایت خود میگیرند؛ بعد این افراد آموزشدیده این پیام را از درون به دولتها منتقل میکنند، که کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی، یک ضرورت انکارناپذیر؛ و هرگونه تعللی نشانه عقب ماندگی است. آنها به این نتیجه رسیدهاند که بهترین روش توسعه تجارت محصولات تراریخته نفوذ در دولتها است.
حالا این ادعا چقدر صحت دارد که کشت این محصولات ضرورت دارد؟
اگر دولت آمریکا و کمپانی مونسانتو واقعاً به فکر مبارزه با گرسنگی بود و مقاصد سیاسی و اقتصادی در پی این سیاستها وجود نداشت، آنها اجازه تکثیر بذرها را به کشاورزان جهان سومی میدادند؛ نهاینکه آنها را در صورت تکثیر بذرها به دادگاه بکشانند، و مجازات کنند! بسیاری از فعالین حقوق بشر این رویکرد دولت آمریکا و کمپانی مونسانتو را «بردهداری نوین» مینامند. ضمن اینکه این کمپانیها بهبهانه امنیت غذایی و کاهش سوء تغذیه در ملتهای گرسنه، محصولاتشان را قبل از ارزیابیهای زیستمحیطی و سلامتی روانه سفرههای مردم کشورهای مختلف نمودهاند.
بروز مشکلات و به هم ریختگی محیط زیست یا سلامت افراد، اولین بار چهزمانی مشاهده شد؟
در اواخر سال 2005، مواردی نظیر علفهای هرز مقاوم به علفکشها پدید آمد؛ یعنی نهتنها مشکل علفهای هرز حل نشد؛ بلکه هزینه بیشتری را به کشاورز تحمیل کرد. با گذشت 20 سال، تدریجاً نهادهای مردمی، تشکلهای کشاورزی، زیست شناسان اخلاقمحور و بعضاً حتی برخی دولتها، مخاطرات و نتایج معکوس محصولات دستکاری شده ژنتیکی را گزارش کردند.
مقاومتهای زیادی در برابر این محصولات شکل گرفته است
فعالیتهای این نهادهای اجتماعی، در محدود کردن این محصولات مؤثر بود؟
در ابتدا افراد و کشاورزانی که علیه این غولهای اقتصادی ــ ازجمله مونسانتو ــ برخاستند، شانس چندانی برای پیروزی نداشتند. اگر کار به دادگاه کشیده میشد، این شرکتها بهدلیل استخدام وکلای گرانقیمت و خبره و هزینههای بالای دادرسی، کشاورز را به نقطهای میرساندند که مجبور به صلح و سازش شود، و از شکایتش صرفنظر کند؛ یا اگر بازرسان مونسانتو میفهمیدند که نهادی یا کشاورزی شاکی و گلهمند است و قصد طرح شکایت دارد، آنها پیشدستی کرده، و شکایتی را در دادگاه مطرح میکردند، و هزینههای بالایی برای آن دسته از کشاورزان معترض ایجاد میکردند. روحیه تهاجمی و پرخاشگرانه شرکتهایی مانند مونسانتو بهگونهای است که کشاورزان فکر شکایت را هم نتوانند بکنند!
یعنی این مقاومتها بیتأثیر است؟
نخیر؛ مؤثر بوده است؛ با افزایش اعتراضات و ارتباط میان تشکلهای زیستمحیطی و دانشمندانی که معتقد به اخلاق زیستی و سلامت هستند، امروزه یک سد قوی و در حال گسترش، در برابر محصولات تراریخته ایجاد شده است. درحقیقت میتوانیم بگوییم جنبش بزرگ ضد تراریختگی در دنیا شکل گرفته، و از دیدگاههای مختلف، این محصولات را نقد میکند. کشورهای مصرفکننده باید ماهیت این محصولات را بدانند، و آگاهانه تصمیم بگیرند. سهل انگاری و چشمپوشی از مخاطرات سلامتی، مشکلات زیستمحیطی، و همچنین تبعات اجتماعی و اقتصادی تراریختهها میتواند موجب لطمات جبرانناپذیری شود. خوشبختانه آگاهی جوامع، درباره ماهیت محصولات دستکاری شده بهشدت در حال افزایش است؛ برای مثال انجمنهای ارگانیک یکی از مراکز مخالفت با این محصولات هستند؛ انجمنهای ارگانیک با بهکارگیری بیش از حد سموم شیمیایی، دستکاری ژنتیکی و همینطور تابش هستهای در عملیات کشاورزی مخالفند.
برآوردی از سود فروش بذر و آفتکشها در این روش دارید؟
این تجارت سوداگرانه، بعضاً سود دهها برابری دارد؛ به همین دلیل است که با حربههای مالی، موافقانی برای خود دست و پا میکنند؛ این موافقان دستکاری ژنتیکی، درباره مزایای کشت بذرهای تراریخته و افزایش عملکرد اغراق میکنند؛ ضمن اینکه هیچگاه راجع به مخاطرات و جنون تجاری که پشت این محصولات قرار دارد حرفی نمیزنند.
آیا اعتراض مؤثری در برابر این معضل مهم صورت میگیرد؟
امروزه صدای اعتراضهای مخالفان بلند شده، و موج بزرگی علیه محصولات دستکاری ژنتیکی به راه افتاده است. این موضوع وقتی از دیدگاههای مختلف مورد ارزیابی قرار میگیرد، حقایق بسیار تلخی را آشکار میسازد، که باید به گوش همه برسد. اطلاعات سیاه و بسیار منفی درباره این نوع محصولات وجود دارد. چشمپوشی از مخاطرات زیستمحیطی و سلامتی که برای جامعه دارد، ممکن است باعث وارد شدن صدمات جبران ناپذیر به نسلهای آینده شود.
بذرهای وابستگی
بهنظر شما عمدهترین مشکلی که ممکن است از این محصولات ناشی شود، چیست؟
گذشته از خطرات زیستمحیطی و سلامتی، از جهت امنیتی نیز «وابستگی در غذا» یکی از مهمترین اشکالات استفاده از محصولات تراریخته است. آنها میخواهند استاندارد غذای مردم دنیا را تعیین کنند.
ممکن است بیشتر توضیح بفرمایید؟
مثالی میآورم، سیستم عاملهایی در رایانهها و در تلفنهای همراه، بهعنوان نرم افزار مبنا استانداردسازی جهانی شده است؛ حالا وقتی شما به ویندوز وابسته شدید، شرکت مایکروسافت میتواند به هر شکلی که بخواهد در آن حیطه شما را مدیریت کند؛ چرا که شما وابسته شدهاید، اما بدترین حالت وقتی است که غذا و ذائقه ما به یک شرکت خارجی یا تفکر خاصی وابسته شود. باید عالمانه برخورد کنیم؛ و بپذیریم که این سوداگران، به فکر امنیت غذای کره زمین و رفع سوء تغذیه و گرسنگی نیستند، آنها میخواهند سبک زندگی جدیدی را به وجود بیاورند؛ آنها به این وسیله در صدد برآمدهاند که همه چیز را تحت کنترل بگیرند؛ و در این بین مدیریت ضروریترین نیاز بشر یعنی «غذا» مهمترین مسأله به شمار میرود.
آیا ممکن نیست استفاده از این روش، با رعایت الزامات و شرایطی منجر به شرایط بهینه و سهولت در زندگی بشر شود؟
بیتردید بذرهای دستکاری شده ژنتیکی، جای عملیات کشاورزی را ــ که ریشه در تاریخ تولید محصولات کشاورزی دارد ــ نخواهد گرفت. اجرای صحیح عملیات کشاورزی بهترین راه برای کنترل افزایش بهرهوری و از بین بردن آفات و علفهای هرز میباشد. بذرها در گستره تاریخ با اقلیمهای مختلف سازگار، و توسط بشر گزینش شدهاند. نمیتوان برای تاریخ، فرهنگ و علم کشاورزی در اقلیمها و شرایط مختلف، نسخه استاندارد و واحدی تجویز کرد. مهندسین ژنتیک، اکوسیستم و کنشهای متقابل موجودات را نمیتوانند در درون لوله آزمایش ببینند! بشر امروزی بهدنبال سهولت در کشاورزی، روشهای نادرستی را پی گرفته است؛ و میخواهد با صرف کمترین هزینه و حداقل انرژی به نتیجه مطلوبش برسد، اما استفاده از این روشها تبعاتی بههمراه دارد؛ بهعنوان مثال همه ما با استفاده از نرم افزارهایی مثل اسکایپ و تلگرام هم میتوانیم از احوال پدر و مادر خود باخبر شویم؛ اما این روش ارتباط مجازی گرچه کارکردهای مثبت زیادی هم میتواند داشته باشد، اما حتی با استفاده زیاده از حد و نابجا از آن جای ملاقات حضوری و انتقال مستقیم احساسات را نخواهد گرفت؛ درباره کشاورزی هم همینطور است، جایگزینی برای اصول بنیادین کشاورزی نداریم. در استفاده از این روش هم ابتدا اینگونه به نظر میرسد که کشاورز یک بذر تراریخته بکارد، و از عملیات پرزحمت و طاقتفرسای کشاورزی خلاص شود! بذر دستکاری شده ژنتیکی کشاورزان را از زحمت و تلاش خلاص نمیکند؛ بلکه عملاً آنان را به کمپانیهای تولید بذر وابسته میکند. انحصاری شدن این تجارت و تملک شرکتهای بومی تولید کننده بذر توسط غول مونسانتو، کشاورزان را به ورشکستگی خواهد کشاند.
دولت در لایحه ششم تحت نفوذ قرار گرفت
آقای دکتر! اگر ممکن است توضیحی در مورد مجاز شدن این مورد در لایحه برنامه ششم توسعه بفرمایید.
بهنظر من در حالی که با موج فزاینده بازدارنگی کشورهای جهان در حوزه محصولات دستکاری شده ژنتیکی مواجه هستیم؛ عجله در رهاسازی و تولید تجاری این محصولات کاملاً غیرمنطقی و مشکوک به نظر میرسد. کشورهایی نظیر فرانسه، سوئیس و آلمان نخستین تولیدکنندگان و پیشروان جهانی محصولات تراریخته بودهاند. کمپانیهای اروپایی بایر، سینجنتا و بیاِیاِساِف بذرهای دستکاری شده ژنتیکی را به کشورهای زیادی صادر میکنند، اما خبری از کشت این بذرها در کشورهای تولید کننده اروپایی نیست! زیرا همین کشورها در تولید و واردات محصولات دستکاری شده ژنتیکی ممنوعیتهایی را ایجاد کردهاند. جالبتر اینکه کشورهای اروپایی مذکور بزرگترین وارد کنندگان محصولات ارگانیک هستند. عملکرد دولت ما در الگوبرداری از مدل آمریکایی در مقوله محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) ــ یعنی اول بکاریم و بعد ببینیم چه میشود ــ صد در صد تجارتمحور و خلاف منافع ملی، سلامت شهروندان و محیط زیست است. امید است ابتدا یک تحقیق و تفحص در مورد دو دهه سرمایه گذاری دولتی در طرحهای مهندسی ژنتیک صورت پذیرد و ضمن پایش جایگاه کنونی محصولات دستکاری شده ژنتیک، قوانین و آییننامههای ایمنی زیستی مورد بازبینی قرار گیرد و ذینفعان واقعی این محصولات مورد شناسایی قرار گیرند.
منبع: تسنیم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک